وادی

هفتـــ... وادی

وادی

هفتـــ... وادی

سلام...

دستنوشته هایم رابه ودیعه می گذارم
امانت دار باشید ..

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

۳ مطلب با موضوع «واجب فراموش شده» ثبت شده است

واجب فراموش شده...

 دغدغه ای که باعث شد بلاگ جدید بزنم و آن وبلاگ خاک خورده را گردگیری کنم و خانهء بی روح، جان بگیرد

اما وبلاگ نویسی حرفه ای دفترچه ای میطلبد که تا حس ات آمد قلم به دست بنویسی و بعدا تایپ کنی

مخاطبی میخواهد که در ذهنش ناشناخته باشی تا راجع به ات پیش داوری و قضاوت عجولانه نکند

بعد از اتمام جشنوارهء وبلاگ نویسی حس نوشتنم رفت!!!

: سلام ، خانم م.م ؟

: بله خودم هستم

: شما در جشنواره رتبه آوردین!!!!

: :-|

: خوشحال نیستین؟

: سکوت!

خب فکرشو نمیکردم بین این همه وبلاگ نویس صاحب سبک و حرفه ای، من....! 

کاش میتونستم راحت تر بنویسم

کاش هیــــــچ کس از هویتم آگاه نبود و میتونستم حرف دلمو رآحت بنویسم و راهنمایی بگیرم

اونوقت حداقل یه جآ رو داشتم برای تخلیه افکارم و نظم دادن بهشون...

  • عُبَیدة

تمنا

۰۵
مهر

چادرمــ...!

مرا ببخش

اگر به تو توجه نکردم

اگر گاهی تو را آزردم و ازتو مراقبت نکردم

اگر تو را جوان نگه نداشتم و چروک رهایت کردم

اگر گاهی بدون توجه به قداست تو باعث شدم حریم تو شکسته شود و دلت از من برنجد


چادر

 و من

میدانمـــــــــ..

تو روزی زبان خواهی گشود و از احوالت خواهی گفت ازینکه بر تو چه گذشت

چادرمــ... !

ای میراث مادر سادات!

تمنا میکنم مرا ببخشی

  • عُبَیدة

چادر مشکی

۳۰
شهریور
گفتی مشکی رنگ عشق است
اما به چادر که رسید مکروه شد
...
روزگاری شهرما ویران نبود
دین فروشی انقدر ارزان نبود
روزگاری بی حجابی ننگ بود
رنگ چادر بهتراز هر رنگ بود...
...
دردنوشتــــــ :
خودت باش
همان که در کودکی حرکات مادرش را تکرار میکرد ..
و به قول خودمان ألله ألله میکرد
مشت آبی ب صورت خود میریخت و دستها را زیر شیرآب خیس میکرد.. به مصداق وضو
پنجاه تومنی را در مشت میگرفت و چادر بر سر ... کفشهای بزرگ مادر را پا میکرد .. پفک بخرد..

چادرمشکی



رنگین کمون

نوشتـــــــ آخر:
رنگ تو را از رنگین کمان نیز بیشتر دوست دارم
چادرم!

  • عُبَیدة